پتو به زبان انگلیسی

پتو به زبان انگلیسی به چه دردی میخورد؟ به نظرم دردهای زیادی را شفا میدهد. سادهترین آن، تصور کنید در شبی سرد وقتی در هتلی خارجی اقامت دارید، به راحتی میتوانید از خدمه انگلیسی زبان هتل، تقاضای پتوی اضافی کنید. بنابراین برای اینکه مکالمه زبان انگلیسی کاملی داشته باشید؛ هر چقدر میتوانید دایره لغات خود را افزایش دهید. مطمئن باشید خواندن محتوای آموزشی پتو به زبان انگلیسی مثل گرمای پتو در زمستان برای شما مفید است.
معادل پتو به زبان انگلیسی
معادل پتو به زبان انگلیسی چیست؟ پتو نوعی روانداز است که بافتی نرم دارد. معمولاً در هنگام خواب برای گرم کردن بر روی خود میکشند. پتوها میتوانند از لایههای مختلفی ساخته شده باشند. بعضی از این لایهها برای گرم نگه داشتن مانند لحاف و بعضی دیگر تنها برای زیبایی به کار رفته است.
A blanket is a large piece of soft cloth. The item is typically used to keep warm, while sleeping or lying down. A blanket traps the radiant heat from the user’s body; instead of dissipating into the air, it warms the user. It also protects against heat being lost by the processes of convection.
blanket /’blæŋket/ noun
پتو، روکش
a cover for a bed, usually made of wool → duvet
یک پوشش برای تخت، معمولا پشمی
(singular) a thick covering or area of something blanket of
روکش
* The hills were covered with a blanket of snow. blanket of fog/cloud
پوششی از برف تپهها را در برگرفته بود.
blanket
something that makes it hard for you to find information or the truth about something
مخفی کردن
The trial was held under a blanket of secrecy.
رقابت تحت پوشش پنهانی صورت گرفت.
blanket
• Too many trucks have been stolen; clothes, blankets, medicines looted.
کامیون های زیادی دزدیده شدند، لباسها، پتوها، داروها غارت شدند.
• They spent their long winters under a deep blanket of snow, singing and creating ghost stories.
آنها زمستان طولانی را زیر پوششی از برف، با آواز و خلق داستانهایی راجع به روح خلق کردند.
• And we’ve no hot water bottles or extra blankets on board.
و ما بطری آب داغ یا پتوی اضافی در کشتی نداریم.
• It was a deep narrow trail in the grey blanket.
آن یک جا پای عمیق در پتوی خاکستری بود.
• He went closer and pulled the blanket off the body.
او نزدیک شد و پتو را از روی جسد برداشت.
blanket of
• The valley was covered with a blanket of mist.
دره با لایهای از مه پوشیده بود.
blanket
پوشاندن
to cover something with a thick layer
با یک لایهای کلفت پوشاندن
be blanketed in/with something
پوشیده شدن در / با چیزی
The rooftops were blanketed in snow.
پشت بام بوسیله ای لایه ای از برف پوشیده بود.
سخن آخر
در مرکز آموزش خصوصی زبان طلوع کمبریج، ما خواستار ایجاد حس خوب یادگیری زبان در زبان آموزان خود هستیم. استرس، یکنواختی، بیانگیزگی و یادگیری تکراری و طوطیوار بدون پیشرفت را میخواهیم به حداقل برسانیم.
ما میخواهیم با یادگیری زبان دنیای شما را تغییر دهیم
A new language is a new life, so it would be a good idea to change your life for the better
برای شرکت در کلاسهای آموزش خصوصی زبان انگلیسی و فرانسه با ما تماس بگیرید