اشتباهات رایج object در انگلیسی

در این بخش به اشتباه رایجی میپردازیم که با کلمه object همراه هست و در مکالمات و گرامر زبان انگلیسی به اشتباه به کار برده میشود، با مطالعه بیشتر اشتباهات رایج گرامری در انگلیسی به راحتی میتوانید مهارت گرامر و نوشتار همچنین اسپیکینگ را بهبود ببخشید. در مرکز آموزش خصوصی زبان طلوع کمبریج، مکالمه انگلیسی، ترجمه و آمادگی آزمونهای بین المللی زبان را تجربه کنید.
اشتباهات رایج object
اشتباهات رایج object در انگلیسی به نکات کاربردی کلمه object اشاره دارد. عباراتی مثل :
aim object of و an object of pity/desire/ridicule etc someone or something that is pitied, wanted etc
Common_mistakes
object to+ ing اعتراض کردن
❌ Don’t say: I object to be treated like this.
کاربرد این حرف اضافه اشتباه است.
✔️ Say: I object to *being* treated like this.
سایمون برای رفتن به لندن پافشاری کرد.
object /’obdzıkt $ ‘a:b-noun
1) thing شی
A solid thing that you can hold, touch, or see but that is not alive an everyday object such as a spoon
یک وسیله ای برای استفاده روزمره
a small metal object
یک شی کوچک فلزی
scientists studying plants, animals, or inanimate objects (=things that are not alive)
دانشمندان در حال مطالعه گیاهان، حیوانات یا اشیا بیجان هستند.
2) aim [singular] the purpose of a plan, action, or activity → goal — aim object of
The object of the game is to improve children’s math skills.
وسیله بازی راهی است برای پرورش مهارتهای رباضی کودکان.
My object was to explain the decision simply. The customer will benefit most, and that is the object of the exercise (=the purpose of what you are doing).
هدف من توضیح تصمیم به شکلی ساده است.
3) an object of pity/desire/ridicule etc someone or something that is pitied, wanted etc
She feared becoming an object of ridicule.
او از اینکه ابزار مضحکه شود ترسیده.
sports cars and other objects of desire
ماشین های ورزش و دیگر اشیا لذت بردن
an object of study
یک ابزار مطالعه
4) money/expense : is no object used to say that you are willing to spend a lot of money to get something
» Money’s no object; I want the best.
پول یک وسیله است، اگر من بهترین چیز را بخواهم.
6) grammar
a) a noun or pronoun representing the person or thing that something is done to, for example
مفعول
‘the house’ in ‘We built the house.
.ما خانه را ساختیم. کلمه خانه مفعول است
SYN direct object
مفعول مستقیم
b) a noun or pronoun representing the person or thing that is joined by a PREPOSITION to another word or phrase, for example ‘the table
‘ in ‘He sat on the table!
او روی میز نشست. میز مفعول است.
Money’s no object; I want the best.
پول هدف نیست، من بهترین را می خواهم.
سخن آخر
در مرکز آموزش خصوصی زبان طلوع کمبریج، ما خواستار ایجاد حس خوب یادگیری زبان در زبان آموزان خود هستیم. استرس، یکنواختی، بیانگیزگی و یادگیری تکراری و طوطیوار بدون پیشرفت را میخواهیم به حداقل برسانیم.
ما میخواهیم با یادگیری زبان دنیای شما را تغییر دهیم
A new language is a new life, so it would be a good idea to change your life for the better
برای شرکت در کلاسهای آموزش خصوصی زبان انگلیسی و فرانسه با ما تماس بگیرید
امتیاز دهی کاربران
( رای)( امتیاز دهی)
آموزش با کیفیت و خوبی بود تشکر