اشتباهات رایج disappointed در انگلیسی

اشتباهات رایج disappointed در انگلیسی ، در این بخش تلاش شده تا بیشتر نکات در مورد نقش کلمه، معنا، کاربرد و اصطلاحات کلمه disappoint اشتباهات رایج گرامر انگلیسی را تشریح کنیم. اگر دوست دارید در مکالمه زبان انگلیسی یا نگارش از این عبارت استفاده کنید، مطالب زیر را مرور کنید. برای بهبود یادگیری انگلیسی شما آموزش خصوصی مکالمه زبان انگلیسی طلوع کمبریج آماده خدماتدهی به زبان آموزان میباشد.
اشتباهات رایج disappointed
اشتباهات رایج disappointed بخش اول به تمام معانی این کلمه اعم از اصطلاحات، مثالهای کاربردی و … توضیح داده میشود. ادامه مطالب common mistakes در بخش اشتباهات رایج گرامر در زبان انگلیسی ارائه میشود.
disappointed /disə’pɔinted/ adjective :صفت
unhappy because something you hoped for did not happen, or because someone or something was not as good as you expected ناامید
Dad seemed more disappointed than angry.
پدر نا امیدتر از این است که عصبانی بنظر برسد.
disappointed customers
مشتریان ناامید
disappointed at/with/about
Local residents were disappointed with the decision.
ساکنین از تصمیم او ناامید بودند.
disappointed (that)
I was disappointed that we played so well yet still lost
من از اینکه خوب بازی کردیم ولی همچنان باختیم ناامید شده بودم.
disappointed in
I’m very disappointed in you.
من ازت ناامیدم
bitterly / deeply / terribly disappointed به تلخی/ بطور عمیق/ بطور افتضاح ناامید
The girl’s parents were bitterly disappointed at the jury’s verdict.
والدین دختران با تلخی از حکم وکیل ناامید شده بودند.
disappointed to hear / see / find etc
ناامید از شنیدن/ ار دیدن/ از فهمیدن
Visitors were disappointed to find the museum closed.
بازدید کنندگان از اینکه موزه بسته بود ناامید شده بودند.
dis.ap-point•ment , disə’pɔintmənt/ noun
1) [u] a feeling of unhappiness because something is not as good as you expected, or has not happened in the way you hoped
یاس، ناامیدی، دلشکستگی
• He could see the disappointment in her eyes.
او ناامیدی را میتوانست در چشمان او ببیند.
to somebody’s (great) disappointment
To Edward’s disappointment, Gina never turned up at the party.
برای ناامید کردن ادوارد، گینا به مهمانی نرفت.
disappointment at/with/over etc
the managers’ disappointment with the results.
نا امیدی مدیران از نتایج
Several people expressed disappointment at the delay.
چندین نفر ناامیدی خود را با تاخیر اعلام کردند.
disappointment that
her disappointment that she hadn’t been picked
She hid her bitter disappointment.
او نا امیدی فوق العادهاش را پنهان کرد.
[c] someone or something that is not as good as you hoped or expected
The movie was kind of a disappointment.
فیلم به نوعی ناامیدکننده بود
great/bitter disappointment
ناامیدی تلخ/ بزرگ
* The loss was a bitter disappointment.
خسارت یک ناامیدی تلخ بود.
disappointment to
She felt she was a disappointment to her family.
او احساس کرد که او یک ناامیدی برای خانوادهاش بود.
disappointment for
The team’s performance has been a disappointment for the fans.
عملکرد تیم یک ناامیدی بزرگ برای طرفدارانش بود.
سخن آخر
در مرکز آموزش خصوصی زبان طلوع کمبریج، ما خواستار ایجاد حس خوب یادگیری زبان در زبان آموزان خود هستیم. استرس، یکنواختی، بیانگیزگی و یادگیری تکراری و طوطیوار بدون پیشرفت را میخواهیم به حداقل برسانیم.
ما میخواهیم با یادگیری زبان دنیای شما را تغییر دهیم
A new language is a new life, so it would be a good idea to change your life for the better
برای شرکت در کلاسهای آموزش خصوصی زبان انگلیسی و فرانسه با ما تماس بگیرید
امتیاز دهی کاربران
( رای)( امتیاز دهی)
آموزش خیلی خوبی بود دستتون درد نکنه