آموزش مهارت مکالمه آزمون تافل

آموزش مهارت مکالمه آزمون تافل را با ما در طلوع کمبریج بیاموزید. آزمون تافل A Test of English as a Foreign Language به عنوان مهمترین و معتبرترین تست سنجش دانش زبان در دنیا مطرح است و بکار گرفته میشود. تافل یک آزمون جامع زبان انگلیسی است که برای ورود به بیش از 4400 کالج و دانشگاه در ایالت متحده و کانادا، و دیگر بخشهای جهان، موردنیاز است. در حالیکه در بیش از 130 کشور جهان نیز مورد پذیرش قرار میگیرد. همچنین افراد غیربومی که دارای مشاغل حرفه ای هستند، برای ادامه فعالیتهای حرفهایشان در امریکا و کانادا مرتباً به یک رتبه تافل نیاز دارند.
آموزش مهارت مکالمه آزمون تافل
آموزش مهارت مکالمه آزمون تافل مانند هر مهارت دیگری نیاز به تمرین مداوم دارد. داوطلبان مبتدی معمولا یادگیری مکالمه را از سطح پایه شروع میکنند. در سطوح بالاتر نیاز به ممارست بیشتری با نمونه تمرینهای مکالمه است. استاد در دورههای آمادگی برای تافل نکات مهمی را ارایه میکند. مطمئنا با بکار بستن تکنیکها پاسخ خوبی از نتیجه آزمون میگیرید.
در متن زیر نمونهای از مکالمه آزمون تافل ارایه میشود. با دقت بخوانید و به کل محتوای مکالمه توجه نمایید.
Amy: Hey, Jim, do you mind if I ask you about something?
امی: هی جیم، ممکنه راجع به چیزی ازت سئوال کنم؟
Jim: Sure, Amy, what’s up?
جیم: مطمئنا، امی. چه خبره؟
Amy: I’m thinking about leaving the history course.
امی: من دارم فکر میکنم که دیگه کلاس تاریخ رو نرم.
Jim: You’re not going to drop out of college are you?
جیم: تو قصد نداری که کالج رو رها کنی؟
Amy: No, I mean, I don’t think so, but I’m considering transferring to another major. I’m just not sure if history is the right thing.
امی: نه، منظورم اینه، که من اینطور فکر نمیکنم، اما دارم به تغییر رشته فکر میکنم، من فقط مطمئن نیستم که تاریخ رشته مناسبم هست.
Jim: Why not? It’s not like you’ve been doing badly in your assignments or anything is it? I thought your grades were okay.
جیم: چرا نه؟ دلیلش این نیست که تو در انجام تکالیفت بد بودی، درسته ؟ به نظرم نمرههات خوبند.
Amy: Yeah, it’s not that.
امی: بله، مسئله اون نیست..
Jim: Don’t you like the course?
جیم: تو این رشته رو دوست نداری؟
Amy: Yeah, of course I do. It’s just that, I’m worried that I won’t have learnt anything useful by the end of it. It’s not like there are many jobs to be had as a historian, are there? So, when I get to the end of the course, I’m only going to have to train as something else in order to get a decent job.
امی: بله، البته نمرههام خوبه. من فقط نگرانم در انتهای ترم چیز مفیدی یاد نگیرم. بنظر نمیاد که شغل زیادی برای یک تاریخدان وجود داشته باشه. من میخوام وقتی ترمم تموم میشه، یک شغل آبرومند داشته باشم.
Jim: But don’t you find it fascinating? I do. There’s nothing in the world I’d rather be learning about!
جیم: اما از نظر تو جذاب نیست؟ به نظرم هست. چیزی در دنیا نیست که از نظرم برای آموختن بهتر از این رشته باشه.
Amy: Yeah, of course. I do, Jim. The course is great and the professors are all really enthused, and that’s really inspiring. But I just can’t see the point of it all. It’s a lot of hard work, after all. And I’m not sure I’m going to come away with anything useful at the end of it.
امی: بله، البته. رشته خیلی خوبیه و استادها واقعا هیجانانگیزند و برای من بسیار الهامبخشه. اما در انتها هدفی نمی بینم. جدا از همه چیز، کلی کار سخت خواهم داشت. من مطمئن نیستم چیز مفیدی در انتها عایدم شود.
Jim: Well, what are you thinking of doing instead?
جیم: خوب، بجای ادامه دادن این رشته در عوض چیکار میخوای بکنی؟
Amy: Maybe something like business or management.
امی: شاید چیزی مثل کار تجاری یا مدیریت.
Jim: I can’t think of anything duller.
جیم: من به هیچ چیز کسلکننده تر دیگه ای نمیتونم فکر کنم.
Amy: Yeah, I know it’s not riveting, but that’s not the point.
امی: بله، من میدانم که جذاب نیست و هیچ هدفی را برآورده نمیکند.
Jim: Well, it is, actually. The way I see it, college isn’t for making you employable. It’s for really getting to grips with something you find fascinating, meeting like-minded people and debating the world’s issues. It’s a golden opportunity to do the things you love for four years without being burdened by the outside world. The employability aspect is just an added bonus.
جیم: خوب، واقعا اینطوره. به شکلی که من میبینم. کالج سبب نمیشه که کاری داشته باشی. واقعا با چیزی سر و کار نداری که جذاب باشه و با افراد همفکرت ارتباط برقرار کنی و راجع به مسائل دنیا بحث کنی.
Amy: Mmm… So what do you intend to do after?
امی: مممم…پس قصد داری چیکار کنی؟
Jim: I’m thinking of training as a teacher. That way I can use what I’ve learnt.
جیم: من فکر میکنم که بعنوان یک معلم آموزش ببینم. بدین شکل من میتونم از چیزی که آموختم استفاده کنم.
Amy: You’d be really good at that. You’re really keen and you really get people excited about what they’re doing. I couldn’t do that though. It’s not really my thing.
امی: تو واقعا در اون خوبی. تو واقعا تیز هستی و میتونی در آنچه مردم انجام میدن هیجانزدهشان کنی.
Jim: Yeah, but there are a lot of other employers out there who really appreciate the skills that we history geeks learn as part of our course.
جیم: بله، اما کارفرماهای زیادی هستند که آنچه را که ما بعنوان تاریخدان آماتور در رشتهمون یاد میگیریم، تحسین میکنند.
Amy: Stuff like what?
امی: مثل چی؟
Jim: Like sourcing information, gleaning what’s relevant and what’s not, critical analysis, and writing skills of course.
جیم: مثل مرجع اطلاعاتی، جمع کردن اطلاعات از جاهای مختلف، آنچه مربوطه و آنچه نامربوطه، تحلیل انتقادی، و دوره مهارتهای نوشتن.
Amy: It’s a bit of a waste, though, if you never use what you’ve learnt.
امی: اون یک مقدار هزینهبره.
Jim: What I think you should do is go to the careers office and talk to them. They’ll be able to tell you what sort of careers you can get with a background in history. They should be able to convince you that it’s worthwhile to stay on.
جیم: کاری که باید انجام بدم اینه که برم به مراکز کاریابی و با آنها صحبت کنم. آنها میتونند به تو بگند کدوم شغل در آینده با خواندن تاریخ میتونی داشته باشی. آنها میتونند تو رو متقاعد کنند که این رشته ارزش ادامه دادن دارد یا نه.
Amy: I talked to Professor Jacques already.
امی: من قبلا با پرفسور ژاک صحبت کردم.
Jim: Oh Professor Jacques doesn’t know anything about that sort of thing. I doubt if she’d ever left the college since she entered it and that must have been fifty years ago. See someone in the careers office. They’ll know what they’re talking about. Hopefully they’ll give you some suggestions of things you can do with a history degree and convince you that business isn’t the way to go.
جیم: اوه، پرفسور ژاک هیچ چیزی راجع به این قضیه نمیدونه. من شک دارم که از وقتی وارد کالج شده اونجا رو ترک کرده که باید از حدود 50 سال قبل باشه. آنها فقط آنچه رو راجع بهش حرف میزنند رو بلدند. جای امیداواریه که به تو پیشنهادهایی میدند که با مدرک تاریخ بتونی کاری بکنی و متقاعدت میکنند کار اون طور که تو فکر میکنی نیست.
Amy: Okay, I’ll try that.
اکی، امتحان میکنم.
Jim: Great.
جیم: عالیه
برای مطالعه بیشتر:
چگونه مکالمه زبان انگلیسی را تقویت کنیم
چطور در امتحان تافل به سوالات پاسخ دهیم
سخن آخر
در مرکز آموزش خصوصی زبان طلوع کمبریج، ما خواستار ایجاد حس خوب یادگیری زبان در زبان آموزان خود هستیم. استرس، یکنواختی، بیانگیزگی و یادگیری تکراری و طوطیوار بدون پیشرفت را میخواهیم به حداقل برسانیم.
با یادگیری زبان دنیای شما تغییر میکند.
A new language is a new life, so it would be a good idea to change your life for the better
برای شرکت در کلاسهای آموزش خصوصی زبان انگلیسی و فرانسه با ما تماس بگیرید